delkhaste
just delneveshte
آفتاب را با نگاه تو نوشیدم به هنگامی که شب بالای لای ملال آورش پاک هر پنجره را به هزار سال خوابی دعوت میکرد **** شبی که بر میگردی به ماه خواهم گفت که ((آفتاب آمد.)) **** عریان تر از تفکر آفتاب بتاب که عشق در خواب عقربه ها دلی نمی یابد
نظرات شما عزیزان:
به تو و تندی طوفان نگاهت بر من
به خود و عشق عمیقت در تن
به تو و خاطره ها…
که چرا هیچ زمانی من و تو ما نشدیم…!!!
تا بارانی نشوند دیگر...
چشم هایم...
سلام.
مرسی از اینکه کنارم بودی و منو خوشحال میکردی با نظراتت.
این دقایق اخره من دارم میرم....
نمازو روزه هات قبول باشه...
مواظب خودتم باش.
بای بای
Power By:
LoxBlog.Com |